مدیریت استراتژیک(کامل)
مدیریت استراتژیک جمع آوری و مدیریت منابع برای دستیابی به اهداف و مقاصد یک شرکت است. اگر چه مدیریت استراتژیک اغلب به مکاتب فکری پیشگیرانه یا توصیفی تقسیم میشود، بسیاری از کسب و کارها از یک فلسفه ترکیبی استفاده میکنند که تعریف میکند چگونه یک استراتژی باید توسعه یابد و چگونه استراتژی ها به کار گرفته می شوند.
مدیریت استراتژیک به شرکت ها کمک می کند تا اهداف خود را تعیین کنند، مزیت رقابتی به دست آورند، منابع خود را بهتر مدیریت کنند و موارد دیگر. نکته مهم و قابل توجه این است که یک نسخه برای همه وجود ندارد. شرکت ها باید یک فرآیند مدیریت استراتژیک را ایجاد و تطبیق دهند که برای شرکت آنها و کسانی که به آنها خدمت می کنند بهترین کار را داشته باشد. مدیریت استراتژیک به اجرای موفقیت آمیز استراتژی ها ختم نمی شود، بلکه آن را برای کسب و کار ادامه می دهد.
مدیریت استراتژیک چیست؟
مدیریت استراتژیک مدیریت منابع سازمان برای دستیابی به اهداف و مقاصد آن است.
مدیریت استراتژیک، تعیین اهداف، تجزیه و تحلیل محیط رقابتی، تجزیه و تحلیل سازمان داخلی، ارزیابی استراتژی ها و حصول اطمینان از اینکه مدیریت، استراتژی ها را در سراسر سازمان اجرا می کند را شامل می شود.
اخذ گواهینامه ایزو معتبر
برای اخذ انواع گواهینامه ایزو می توانید از طریق صفحه اخذ گواهینامه ایزو درخواست خود را ثبت کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید از طریق شمارههای ۰۹۱۵۹۰۵۰۵۸۸ و ۲-۰۵۱۳۸۹۱۳۸۷۰ با ما در تماس باشید یا از طریق تکمیل فرم اخذ ایزو کارشناسان ما با شما تماس خواهند گرفت.
درک مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک به چندین مکتب فکری تقسیم می شود. یک رویکرد پیشگیرانه برای مدیریت استراتژیک، چگونگی توسعه استراتژی ها را مشخص میکند، در حالی که یک رویکرد توصیفی بر چگونگی اجرای استراتژی ها تمرکز دارد. تفاوت این مکاتب در این است که آیا استراتژی ها از طریق یک فرآیند تحلیلی توسعه مییابند که در آن همه تهدیدها و فرصتها در نظر گرفته میشوند یا بیشتر شبیه به اصول راهنمای کلی هستند.
فرهنگ کسب و کار، مهارتها و شایستگی های کارکنان و ساختار سازمانی، همه عوامل مهمی هستند که بر چگونگی دستیابی سازمان به اهداف تعیین شده تأثیر میگذارند. شرکتهای انعطاف ناپذیر ممکن است موفقیت در یک محیط تجاری در حال تغییر را سخت و دشوار بدانند. ایجاد مانع بین توسعه استراتژی ها و پیاده سازی آنها می تواند تعیین این موضوع را که آیا اهداف به طور موثر برآورده شده اند را برای مدیران دشوار کند.
در حالی که مدیریت ارشد یک سازمان در نهایت مسئول استراتژی آن است، استراتژی ها اغلب توسط اقدامات و ایده های مدیران و کارکنان سطوح پایین تر ایجاد می شوند. یک سازمان ممکن است چندین کارمند داشته باشد که مسئول استراتژی باشند، نه اینکه برای راهنمایی صرفاً به مدیر اجرایی (مدیر عامل) متکی باشند.
به دلیل این واقعیت، رهبران سازمان به یادگیری از استراتژی های گذشته و بررسی محیط تمرکز می کنند. سپس از دانش جمعی برای توسعه استراتژیهای آینده و هدایت رفتار کارکنان استفاده می شود تا اطمینان حاصل شود که کل سازمان در حال حرکت به جلو است. به این دلایل، مدیریت استراتژیک اثربخش نیازمند دیدگاه درونی و بیرونی است.
مزایای مدیریت استراتژیک چیست؟
به طور کلی تصور می شود که مدیریت استراتژیک دارای مزایای مالی و غیر مالی است. فرآیند مدیریت استراتژیک به سازمان و رهبر آن کمک می کند تا در مورد وجود آینده خود فکر کرده و برای آن برنامه ریزی کند و مسئولیت اصلی هیئت مدیره را انجام دهد. مدیریت استراتژیک جهت سازمان و کارکنان آن را تعیین می کند و برخلاف برنامه های استراتژیک که فقط یک بار انجام شده اند، مدیریت استراتژیک موثر به طور مستمر فعالیتهای سازمان را برنامهریزی، نظارت و آزمایش میکند و در نتیجه کارایی عملیاتی، سهم بازار و سودآوری بیشتری را به همراه دارد.
مفاهیم مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک مبتنی بر درک واضح سازمان از مأموریت خود است، چشم انداز آن برای جایی که می خواهد در آینده باشد و ارزش هایی که اقدامات آن را هدایت می کند. این فرآیند مستلزم تعهد به برنامه ریزی استراتژیک است، زیر مجموعه ای از مدیریت کسب و کار که شامل توانایی سازمان برای تعیین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت است. برنامه ریزی استراتژیک همچنین شامل برنامه ریزی تصمیمات استراتژیک، فعالیت ها و تخصیص منابع مورد نیاز برای دستیابی به آن اهداف است.
وجود یک فرآیند تعریفشده برای مدیریت استراتژی های یک موسسه، به سازمانها کمک میکند تا تصمیمات منطقی بگیرند و اهداف جدید را به سرعت توسعه دهند تا همگام با فناوری در حال تحول، بازار و شرایط کسب و کار باشند. بنابراین، مدیریت استراتژیک می تواند به سازمان کمک کند تا مزیت رقابتی کسب کند، سهم بازار را بهبود بخشد و برای آینده خود برنامه ریزی کند.
برای کسب اطلاعات بیشتر، این مقاله را هم می توانید مطالعه کنید:
ISO/IEC 17020 استاندارد بین المللی سیستم مدیریت صلاحیت سازمان های بازرسی
۵ مرحله مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک شامل مدیریت منابع سازمان، تجزیه و تحلیل نیروهای داخلی و خارجی و توسعه استراتژی ها برای تحقق اهداف و مقاصد است. پنج مرحله کلیدی وجود دارد که می تواند به کسب و کارها در اجرای استراتژی های خود کمک کند.
۱- یک سازمان ابتدا باید اهداف روشن و واقع بینانه ایجاد کند. اهداف آن باید پاسخ این سوال را بدهد که شرکت می خواهد به چه چیزی دست یابد و چرا؟ پس از تنظیم، شرکت می تواند اهداف یا نحوه دستیابی به اهداف را شناسایی کند. در این مرحله شرکت می تواند چشم انداز و اهداف بلند مدت و کوتاه مدت خود را بیان کند.
۲- سپس سازمانها باید بتوانند بررسی کنند، بفهمند و کدگذاری کنند که چه نیروهای داخلی و خارجی بر کسب و کار و اهداف آنها تأثیر میگذارد و همچنین برای حفظ جنبه رقابتی خود به چه چیزی نیاز دارد. ابزارهای تحلیلی، مانند تجزیه و تحلیل SWOT، در این مرحله مفید هستند.
۳- بر اساس نتایج تجزیه و تحلیل، شرکت می تواند استراتژی خود را توسعه دهد و چگونگی دستیابی شرکت به اهداف خود را مشخص کند. در این مرحله، شرکت، افراد، فناوری و سایر منابع مورد نیاز را شناسایی خواهد کرد. چگونه این منابع برای انجام وظایف تخصیص داده می شود و چه معیارهای عملکردی برای اندازه گیری موفقیت مورد نیاز است. همچنین جلب رضایت سهامداران و رهبران تجاری بسیار مهم است.
۴- زمانی که استراتژی ها تعریف شدند، نوبت به اجرا می رسد. استراتژی از برنامه ریزی تا اجرا در نظر گرفته می شود. در این مرحله منابع تخصیص یافته بر اساس نقش ها و مسئولیت های خود وارد عمل می شوند.
۵- مرحله نهایی مدیریت استراتژیک، ارزیابی اثربخشی استراتژی های اجرا شده با استفاده از معیارهای تعریف شده است. شرکت همچنین بررسی خواهد کرد که آیا استراتژی های ناکارآمد باید با استراتژی های مناسب تر جایگزین شوند یا خیر. شرکت باید به نظارت بر کسب و کار و عملیات داخلی و همچنین حفظ استراتژی هایی که اثربخشی آنها ثابت شده است همچنان ادامه دهد.
انواع استراتژی های مدیریت استراتژیک
انواع استراتژی های مدیریت استراتژیک در طول زمان تغییر کرده اند. رشته مدرن مدیریت استراتژیک ریشه در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ دارد. از متفکران برجسته در این زمینه می توان به پیتر دراکر اشاره کرد که گاهی از او به عنوان بنیانگذار مطالعات مدیریت یاد می شود. یکی از ایده های اصلی او این بود که هدف یک تجارت، ایجاد مشتری است و آنچه مشتری می خواهد تعیین کننده این است که یک تجارت چیست. وظیفه اصلی مدیریت، جمع آوری منابع و توانمند ساختن کارکنان برای رسیدگی و پاسخگویی موثر به نیازها و الویت های در حال تحول مشتریان است.
در دهه ۱۹۸۰، یک استاد مدرسه بازرگانی هاروارد به نام تئودور لویت، استراتژی متفاوتی را با تمرکز بر مشتری ایجاد کرد. این استراتژی با تاکید قبلی بر تولید متفاوت بود، یعنی ایجاد یک محصول با کیفیت بالا و تضمین موفقیت.
شایستگی متمایز، اصطلاحی است که در سال ۱۹۵۷ توسط دانشمند جامعه شناسی و حقوق فیلیپ سلزنیک معرفی شد و بر ایده شایستگی های اصلی و مزیت رقابتی در تئوری مدیریت استراتژیک متمرکز بود. این امر باعث ایجاد چارچوب هایی برای ارزیابی نقاط قوت و ضعف یک سازمان در رابطه با تهدیدها و فرصت های موجود در محیط خارجی آن شد (به تجزیه و تحلیل SWOT مراجعه کنید).
هنری مینتزبرگ، دانشمند مدیریت کانادایی، به این نتیجه رسید که فرآیند مدیریت استراتژیک می تواند پویاتر و کمتر از آن چیزی که نظریه پردازان مدیریت فکر می کردند، قابل پیش بینی باشد. او در مقاله خود در سال ۱۹۸۷، مفهوم استراتژی I: پنج نکته برای استراتژی، استدلال کرد که حوزه مدیریت استراتژیک نمی تواند بر یک تعریف واحد از استراتژی تکیه کند. در عوض، او پنج تعریف از استراتژی و روابط متقابل آنها را بیان کرد:
- طرح: استراتژی به عنوان یک اقدام آگاهانه برای مقابله با یک موقعیت.
- بازی: استراتژی به عنوان یک مانور برای گول زدن رقیب، که می تواند بخشی از یک برنامه نیز باشد.
- الگو: استراتژی ناشی از ثبات در رفتار، خواه ناخواسته و می تواند مستقل از یک برنامه باشد.
- موقعیت: استراتژی به عنوان یک نیروی میانجی یا تطابق بین سازمان و محیط است که می تواند با هر یک یا همه P ها سازگار باشد.
- دیدگاه: استراتژی به عنوان یک مفهوم یا روش ریشهدار برای درک جهان- به عنوان مثال، سرعت سنج تهاجمی در مقابل متحرک دیرهنگام – که میتواند با هر یک یا همه Ps سازگار باشد.
چنانچه تمایل به دریافت گواهینامه ایزو برای سازمان خود دارید لطفا در اینجا فرم شناخت یا همان فرم اخذ ایزو را پر کنید تا ما در اولین فرصت با شما تماس بگیریم.
تجزیه و تحلیل SWOT
تحلیل SWOT یکی از انواع چارچوب های مدیریت استراتژیک است که توسط سازمان ها برای ساخت و آزمایش استراتژی های تجاری خود استفاده میشود. تجزیه و تحلیل SWOT نقاط قوت و ضعف یک سازمان را با فرصت ها و تهدیدهای خارجی محیط آن شناسایی و مقایسه می کند. تجزیه و تحلیل SWOT عوامل داخلی، خارجی و سایر عواملی را که می توانند بر اهداف و مقاصد سازمان تأثیر بگذارند، روشن می کند.
فرآیند SWOT به رهبران کمک میکند تا:
- تعیین کنند که آیا منابع و توانایی های سازمان در محیط رقابتی که باید در آن فعالیت کنند مؤثر خواهد بود.
- استراتژیهای مورد نیاز برای موفقیت در این محیط را اصلاح کنند.
ارزش فرهنگ سازمانی در مدیریت استراتژیک
فرهنگ سازمانی می تواند موفقیت و شکست یک کسب و کار را تعیین کند و جزء کلیدی است که رهبران استراتژیک باید در فرآیند مدیریت استراتژیک در نظر بگیرند. فرهنگ، عامل اصلی در نحوه ترسیم اهداف، انجام وظایف و سازماندهی منابع توسط افراد سازمان است. فرهنگ سازمانی قوی باعث میشود که رهبران و مدیران انگیزه کارکنان را برای انجام وظایف خود در راستای استراتژی های مشخص شده آسان تر کنند. در سازمانهایی که انتظار میرود مدیران و کارکنان سطوح پایینتر در تصمیمگیری و استراتژی مشارکت داشته باشند، فرآیند مدیریت استراتژیک باید آنها را قادر به انجام این کار کند.
ایجاد استراتژی های مناسب برای فرهنگ سازمان بسیار مهم است. اگر یک استراتژی خاص با فرهنگ سازمان مطابقت نداشته باشد، مانع از توانایی دستیابی به نتایج مورد نظر استراتژی خواهد شد.
مثالی از مدیریت استراتژیک
به عنوان مثالی از مدیریت استراتژیک، یک کالج فنی غیرانتفاعی مایل است که ثبت نام دانشجویان جدید و تعداد دانشجویان فارغ التحصیل ثبت نام شده را طی سه سال آینده افزایش دهد. هدف، معرفی این کالج به عنوان مناسب ترین دریافت کننده هزینه در بین پنج دانشکده فنی غیرانتفاعی در منطقه است.
در این صورت، مدیریت استراتژیک به معنای حصول اطمینان از این است که مدرسه بودجه ای برای ایجاد کلاس های درس با فناوری پیشرفته و استخدام واجد شرایط ترین مربیان دارد. کالج همچنین در بازاریابی و استخدام سرمایه گذاری می کند و استراتژی های حفظ دانشجو را پیاده سازی می کند. مدیریت کالج ارزیابی می کند که آیا اهداف آن به صورت دوره ای محقق شده است یا خیر.
چرا مدیریت استراتژیک مهم است؟
کمک به شرکت ها برای این است که شیوه هایی را جهت رقابتی تر شدن هدف مدیریت استراتژیک پیدا کنند. برای این منظور، اجرای برنامه های مدیریت استراتژیک مهم ترین جنبه خود برنامه ریزی است. برنامه ها در عمل شامل شناسایی معیارها، تنظیم مجدد منابع مالی و انسانی، و قرار دادن منابع رهبری برای نظارت بر ایجاد، فروش و استقرار محصولات و خدمات است.
در تجارت، مدیریت استراتژیک مهم است زیرا به شرکت اجازه می دهد تا زمینه های بهبود عملیاتی را تجزیه و تحلیل کند. در بسیاری از موارد، آنها میتوانند یا از یک فرآیند تحلیلی پیروی کنند که تهدیدها و فرصت های بالقوه را شناسایی می کند، یا به سادگی از دستورالعمل های کلی پیروی میکنند. با توجه به ساختار سازمان، یک شرکت ممکن است از یک رویکرد پیشگیرانه یا توصیفی برای مدیریت استراتژیک پیروی کند. تحت یک مدل پیشگیرانه، استراتژیها برای توسعه و پیاده سازی ترسیم میشوند. در مقابل، یک رویکرد توصیفی، توصیف می کند که چگونه یک شرکت می تواند این استراتژی ها را توسعه دهد.
عناصر کلیدی مدیریت استراتژیک چیست؟
مدیریت استراتژیک یک استراتژی واحد نیست. با این حال، عناصر کلیدی وجود دارد که حیاتی بوده و تعیین هدف، تجزیه و تحلیل صنعتی و سازمانی، شکلگیری و اجرای استراتژی، اندازه گیری و نظارت و کنترل استراتژی ها را شامل می شود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟نظری بدهید!